با نخ به نخ سیگار، خیال میبافم در کنار تو!
تو این گرما دیت مورد علاقهم سردخونهست !
وایب اینجا >>>>
مارکز آلزایمر داشت و وقتى دوستش به ملاقاتش رفت به او گفت :من تو را نمیشناسم اما میدانم که دوستت دارم ...