همه ما در گذشته نه چندان دور مرتکب اشتباهاتی شدیم ، همه ما!

درکل ، من آدم بدی نبودم
من آدم دروغگو ، فیک ،دورو ، لاشی یا خودخواهی نبودم
همه مون اون یکی شخصیت منو یادتونه (افراد قدیمی تر) همون شخصیت واقعیم ، یسنای کیوته مهربون بی حاشیه 😂
من همچین آدمی نبودم و هیچوقت هم فکر نمیکردم یه روزی تبدیل به همچین آدمی بشم.
ولی از یه جای به بعد ، مجبور بودم برای محافظت از خانواده و یا افرادی که برام مهم بودن این شخصیتو انتخاب کنم..
بعدم کم کم به این شخصیت جدید عادت کردم ، شخصیتی که مال خودم نبود
من هیچوقت دلم نمیخواست یسنا-43 باشم!
اون شخصیتو بوجود اوردم برای محافظت از خودم و خانواده ام در برابر اتریب!
پ.ن: فکر میکنین برای چی وقتی اتریب 18 آبان 401 منو تهدید کرد دو بار از کلمه "خانواده " استفاده کرد؟

چون میدونست من همیشه خانواده مو بیشتر از خودم دوست دارم ، بیشتر از خودم مراقبشون بودم و بیشتر از خودم حواسم بهشون بود:)
و اون خانواده ای که الان دارم ازش حرف میزنم حتی دیگه وجود خارجی نداره!
پس این سوالو به وجود میاره که من واس چی میجنگم؟ و سوال دوم اینکه چرا وقتی با تیلدا مشکلِ شخصی ندارم هنوزم بلاکه؟
(همیشه در همچین مواقعی خیلی احساساتی برخورد میکنم ، لعنت بهش)


خدانگهدار
بهار 403
یسی‐